ارتباط با دیگران

جلب اعتماد دیگران خصوصا بعد از اینکه بفهمند رازشان را فاش کرده‌ایم چندان راحت نیست. برای خیلی‌هامان پیش‌آمده که خواسته یا ناخواسته راز دیگران و گاهی حتی رازهای عزیزان‌مان را هم فاش کرده باشیم و حس ناخوشایند عذاب وجدان به سراغ‌مان آمده باشد

همه‌ی ما دوست داریم حق با ما باشد اما این همیشه ممکن نیست.

وقتی کسی می‌گوید «اهمیتی نمی‌دهم مردم به من چه حسی دارند»، فقط دیواری احساسی دور خود کشیده‌ است. این فرد می‌خواهد از خود در برابر طرد‌شدن یا آسیب‌دیدن به دست دیگران محافظت کند

سخت است دقیقا بخواهیم بگوییم چطور می‌شود که از فردی خوش‌مان می‌آید. شاید لبخند جذابش باشد، شاید خوش‌‌صحبتی طرف باشد، یا شاید هم فقط به این خاطر است که کنار او راحت هستیم؛ هرچه هست، فقط می‌دانیم که از او خوش‌مان می‌آید

رئیس حمید اخیرا به او گفته است که به دلیل کاهش بودجه، تعداد زیادی از اعضای تیمش مجبورند که شغل‌شان را ترک کنند. حمید تیم موفق و شادی را مدیریت می‌کرده است و نمی‌داند چطور باید این خبر را به آنها برساند.

حتما می‌دانید که نحوه برخورد در اولین ملاقات خیلی مهم است؛ اغلب موارد، اولین برخورد با یک شخص تصوراتی را که بعدا از او خواهیم داشت، در ذهن‌مان شکل می‌دهد

آیا تا به حال تجربه‌ی چنین مکالمه‌ای را داشته‌اید؟

به آخرین باری که برای یک جلسه‌ی مهم آماده می‌شدید فکر کنید. شاید مجبور بودید یک مشتری را راضی کنید که با سازمان شما وارد معامله شود. یا شاید می‌بایست پیشنهادی به اعضای هیئت مدیره ارائه می‌کردید و انتظار داشتید که آنها حسابی شما را سؤال پیچ کنند.

کمتر کسی از خودنمایی و قپی آمدن دیگران خوشش می‌آید، اما همه دوست دارند دست‌کم کمی از خودشان تعریف کنند و توانایی‌هایشان را به‌نمایش بگذارند

رضا همین حالا به جلسه رسیده است و متوجه می‌شود رئیسش زهرا، استرس دارد. او تنشی که در اتاق وجود دارد را نادیده می‌گیرد و یک راست سراغ ارائه‌ی مطلبی می‌رود که با دقت و وسواس فراوان آن را تهیه کرده است.